«بسم الله الرحمن الرحیم»
سلسله وقایع و فتنه هایی که جغرافیای جهان اسلام را درمی نوردد، دل را می آزارد. دیدار آن همه فاجعه خونین، ظلم های رفته بر زنان و مردان پیر و جوان و ناجوانمردی هایی که گاه رنگ دین و مذهب به خود می گیرد، در حالی که با هیچ یک از اصول اعتقادی و مرام انبیا و اولیای الهی مطابقت ندارد. با این همه، با چشمی دیگر باید به جهان و آنچه بر سر ساکنان مستضعف جهان می آید، نگریست. فتنه ها، سنگ دلی ها، قحطی و جنگ و ناامنی، همگی محصول عمل انسانند. محصول خودکامگی و تمامیّت خواهی؛ اما این همه نیز اجلی محتوم و وقتی و فرصتی معین دارد، از میان گرداب شب های تاریک و هولناک و از ژرفای فتنه ها، می رسد مردی که زنجیر غلامان بشکند. آن هنگام که فرمان ظهور از سوی حضرت حق صادر شود، در فرصتی کوتاه امام(ع) و مردان لشکرشکن همراهش چونان صاعقه بر ستمگران یورش می آورند. به استناد روایات، از استقرار سفیانی ملعون که خود از نشانه های حتمی ظهور امام(ع) است تا ظهور کبری، بیشتر از نه ماه فاصله نخواهد بود. امام، حجاز و عراق را به سرعت طی می کنند و فتنه ها را فرو می نشانند.
ایشان ستمگران متجاوز را با همراهی مردان مرد، از قبیله مستضعفان دفع می کنند و پیش می آیند.
«بسم الله الرحمن الرحیم»
بحث «انتظار» مقوله ای عمومی است و همه ی اقشار یک جامعه را شامل می شود؛ اما در میان همه ی گروه های سنّی در یک جامعه ، انتظار با جوانان تناسب بیشتری دارد.
دلایل زیادی بر تناسب انتظار با جوان وجود دارد؛ از همین روست که حتّی می توان گفت: تناسب انتظار با جوان بیش از دیگران است. چند نمونه از این دلایل را مرور می کنیم:
آینده گرایی، آرمان گرایی و جامعه گرایی جوان
جوان، نگاه به آینده دارد و به شدّت آینده گر است؛ از همین رو با مهدویّت که مربوط به آینده است ، راحت تر ارتباط برقرار می کند؛ امّا باید این آینده را به روشنی برای او ترسیم کنیم. اگر مهدویّت را به عنوان آینده ای روشن و دل خواه جوان به او معرفی نکنیم، او آینده ای تخیّلی برای خود درست خواهد کرد و قشنگ ترین تخیلاتش را همین آینده ی خود ساخته، تشکیل خواهد داد و آنگاه می دانید چه اتّفاقی می افتد؟ هر نوع زندگی که داشته باشد و دست به هر نوع زندگی ای که می زند، احساس شکست می کند. اگر آینده گرایی جوان را با مهدویّت پیوند نزنیم، او آینده ای خیالی برای دنیای خود تصوّر خواهد کرد و هیچ وقت هم به آن نخواهد رسید.
می دانید انتظار فرج با سلمان فارسی چه کرد؟ وقتی پیامبر (ص) به او وعده ی رجعتش در حکومت حضرت مهدی (عج) را داد، از شدّت شوق گریه کرد و گفت:
وقتی از نزد رسول خدا (ص) بلند شدم، دیگر از آن روز به بعد برایم فرقی نمی کرد که چه وقت از دنیا بروم .( فقمت بین یدی رسول الله و ما یبالی سلمان متی لقی الموت او لقیه.) (1)
جوان، آینده گر است و باید آینده گرایی جوان با چنین آینده ی روشنی پر شود.
جوان، آرمان گرا نیز هست و اگر آرمان خوبی نداشته باشد، دنبال آرمان های کاذب خواهد رفت. بنابراین اگر آرمان جامعه ی مهدوی به جوان خوب معرفی شود، به دلیل تناسب و علاقه ای که به آرمان دارد، به سرعت جذب آنها خواهد شد.
جوان به شدّت جامعه گراست و با افزایش سن، کم کم ، فرد گرا می شود. باید قبل از آن ، جامعه ی مهدوی را به عنوان آرمانش به او معرفی کنیم.
تعداد صفحات : 6